متولدین سال گاو

گاو متین و خوددار، کم رو، کند، وسواسی، منظّم و خاکسار است و هوشیاری ذاتی اش را پشت چهره ساده اش مخفی می کند. او به راحتی می تواند اعتماد قلبی دیگران را به خود جلب کند، که این خود بزرگترین برگ برنده او در زندگی است.

گاو موجودی اندیشمند است و شاید به همین علت، تنهایی را دوست می دارد. گاو می تواند هدفش را با نهایت پشتکار تعقیب کند. گاهی میهن پرستی افراطی و تعصب بیش از حد، تیغ تیز ملامت ها را متوجه گاو می کند.

بهتر است زیاد سر به سر او نگذارید چون ممکن است خطرناک ب اشد! گاو بر خلاف ظاهر آرام خود، حیوانی یک دنده و نافرمان است و از این که کسی پایش را در کفش او بکند، بیزار است. بیچاره کسی که سر راه او قرار بگیرد، زیرا اگر به قول معروف آن روی سگش بالا بیاید دیگر کسی جلودارش نیست و تر و خشک را با هم می سوزاند. او پیشرو و پیشواست و هیچ عاملی نمی تواند مانع او از این کار شود.

گاو از نوگرایی متنفر است؛ زیرا فکر می کند که نوگرایی، اصالت ها را نابود می کند. اغلب می توانید او را بین گروه هایی که با موسیقی روز، مکتب های هنری مدهای جدید لباس و مو مخالفند، بیابید. به یاد داشته باشید که او هیچ گاه نوگرایی را در خانواده اش نخواهد پذیرفت.

گاو موجودی خود کامه و زورگوست که خانواده برایش اهمیت فراوانی دارد اما روحیه واپس گرای او مانع از هر نوآوری است. زن متولد سال گاو، آشپز و کدبانویی برازنده و خوش لباس و به زنانگی خود بسیار پایبند است.

گاو پر کار و سخت کوش است و می تواند سعادت و آسایش اطرافیان خود را مهیا کند. روستاییان ویتنام معتقدند که گاو نماد ثروت برای خانواده است.

گاو در خانه خود، فرمانروایی توانا و بی چون و چراست که احترام و اطاعت همگان را بر می انگیزد. گاو در فعالیت های گروهی، امور هنری و اداره واحدهای تولیدی و خدماتی موفق عمل می کند و چون قدرت شگرفی در ترکیب اندیشه و عمل دارد می تواند جراح موفقی شود؛ اما بیش از هر کار دیگری، برای کشاورزی خلق شده است.

بهتر است گاو از کارهای تجاری خدماتی که مستقیماً با مردم سرو کار دارد، دوری کند. همچنین باید از کارهایی که نیاز به سفر دارد، پرهیز کند؛ زیرا ممکن است تندرستی و آرامش روحی او را بر هم زند.

زنان متولد سال گاو خانه داری را به کارهای دیگر ترجیح میدهند و کدبانو و میزبان های شایسته ای هستند.

نقطه ضعف شخصیت گاو، آن است که اغلب فکر می کند دور و بری هایش او را به درک نمی کنند. او کله شق و لجوج است و در عین حال، به شدت خانواده خود را دوست دارد. او به وجود فرزندانش افتخار می کند؛ ولی از آنان انتظار اطاعت مطلق دارد و در موردشان جدی و سخت گیر است. گاو رئیس خانواده است و حرف او به منزله قانون است؛ ولی در عوض، آماده هر نوع فداکاری برای خانواده اش می باشد.

برای گاو عشق فقط یک سرگرمی خوشایند است. او می تواند مهربان، باوفا و حتی با احساس باشد؛ ولی هیچ گاه عاشق نمی شود. گاو علاقه ای به روابط عاشقانه ندارد و این گونه کارها را وقت تلف کردن می داند. در بیشتر موارد، شکست گاو در مسائل عشقی و ازدواج، ناشی از بینش های مادی گرایانه اوست.

متولدین سال گاو، هیچ گاه خود را موظف به وفاداری به همسران خود نمی دانند؛ اما نظیر این حالت را از طرف مقابل تحمل نمی کنند و وفاداری همسر را یکی از حقوق خود می دانند! آنها از لحاظ احساسی، ممکن است وفادار و صادق باشند؛ اما برای این حالت خود، اهمیت زیادی قائل نیستند.

گاو دوران کودکی و نوجوانی را عموماً آرام و بی دردسر می گذراند؛ ولی در جوانی دچار مشکلات ازدواج می شود. همسر او اغلب از بی توجهی آشکار او گله مند است و شادمانی و رضایت خود را جای دیگری جست و جو می کند تا احساس عاشقانه ای را که در خانه نمی یابد، جای دیگری پیدا کند. در این هنگام، اگر گاو نتواند از هوش ذاتی خود برای حل این مشکل استفاده کند، چنان خشمگین و غضبناک می شود که حتی ممکن است خانواده اش از هم بپاشد.

گاو اهل کار است و خانوده اش را بسیار دوست دارد و فرصتی برای درک رفتارهای بی معنا ندارد.

گاو در دوران سالخوردگی به مشکلات زیادی دچار می شود؛ اما اگر بتواند با مشکلات خود کنار بیاید و راه های عاقلانه ای برای حلِّ آنها بیاید، زندگی آرام و بی دردسری خواهد داشت.

ازدواج گاو با خروس توام با موفقیت است و خروس می تواند بدون هیچ مانعی اسباب خوشبختی وی را فراهم آورد. روحیه سنت گرایی گاو از یک سو و محافظه کاری خروس از سوی دیگر، تفاهم کاملی بین آنها ایجاد خواهد کرد. زندگی گاو با موش نیز قرین کامیابی است. موش دیوانه وار به گاو دل می بندد و تا لحظه مرگ به او وفادار می ماند. مار هم گر چه بی وفاست، اما آن قدر زیرک هست که به حد کافی رعایت حال گاو را بکند. در هر صورت، مار هرگز از خانواده خود دست نمی کشد و آنان را ترک نمی کند.

همان طور که موش عاشق گاو می شود، گاو نیز شیفته میمون می شود. او برای موفق شدن در زندگی به نبوغ و قوه تخیل میمون احتیاج دارد. اما افسوس! بی فایده است چون گاو و میمون هیچ گاه رابطه پایداری نداشته و با هم به تفاهم نمی رسند.

گاو باید از بز دوری کند. زیرا دمدمی مزاجی و بی ثباتی بز، او را گرفتار کشمکش و درگیری دائمی خواهد کرد.

گاو نمی تواند با ببر هم خانه شود و این قولی است که همگان بر آنند. رابطه این دو به نزاع و ستیز می انجامد؛ نزاعی که موجب نابودی ببر می شود؛ زیرا گاو قوی تر است و چندان به کشمکش ادامه می دهد که سرانجام ببر را از پای در آورد. مادر متولد سال گاو، هرگز نمی توند با کودک متولد سال ببر به تفاهم برسد و به نفع دومی است که خانه را ترک کند!

سرانجام این که گاو متولد زمستان شادتر و راضی تر از گاو متولد تابستان است. زیرا در زمستان کارها کمتر است؛ اما گاو متولد تابستان باید با سر سختی در تمام طول سال به کار بپردازد.
نظرات 2 + ارسال نظر
ناشناس سه‌شنبه 4 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 08:26 ب.ظ

عالی بود مرسی

عادل چهارشنبه 26 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:59 ق.ظ

واقعا حیرت انگبز بود درخواستم بابت منبع

سلام دوست عزیز
منبع سایت گلپسر بود که بسته شد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد